گروه صنعتی سی ان سی کاران |
شیشه اینورتر cnc فرز cnc تراش کنترلر ربات صنعتی دایره المعارف CNC دستگاه لیزر تعمیرگاه CNC شیراز اصفهان ارومیه بندرعباس کرج بجنورد RADONIX Imaster_Inverter JMC_Servo |
تکنیکهای ساخت CNCجامع ترین مرکز اطلاع رسانی سی ان سی در ایران |
مقدمه ای بر سرو موتور و استپ موتور میز دستگاه ، اسپیندل موتور ، انرژی چین فروشگاه قطعات سی ان سی و اتوماسیون صنعتی ================= ___________________________
تماس : 09122277199 شخم
گر |
اين صفحه در لينك ارتباط با صفحات حذف شده است.
اصول و ملزومات پایه ای کنترلر
شما صحبت از مکانیک ، الکترونیک و برنامه نویسی کردید. در حالیکه خیلی از دوستان چنین می پندارند که اگر بتوانند یک سری پالس را به درایوها بفرستند به حرکت دست پیدا می کنند . علم مکانیک این وسط په نقشی دارد و جایگاه آن در کنترلر کجاست ؟ نقش مسیر حرکت ، پروفیل سرعت ، پروفیل شتاب و جالب تر اینکه مشتق از پروفیل شتاب را بارها و بارها باهم مرور کردیم . در خصوص مکانیک حرکت در خصوص ریاضیات حرکت و نحوه محاسبات ریاضی آنها در چند سال گذشته بارها بحث نموده ایم . اجازه دهید یک مقدار بحث را تخصصی تر نماییم. ابتدا با مکانیک شروع کنیم . نقش مکانیک در کنترلر کجاست ؟ ببینید اگر کسی بخواهد کنترلر را شروع نماید باید قبل از اینکه بردی بسازد و یا برنامه ای بنویسد ، از مکانیک قضیه باید شروع کند . حال به چه صورت ؟ . به این صورت که باید دینامیک حرکت را بشناسد ، باید مفهوم حرکت ، مفهوم شتاب ، تغییرات حرکت ، اینکه توقف در اینها به چگونه است ؟ ببخشید لطفا بجای اینکه کلی صحبت کنید جزئی تر صحبت کنید خوشحال تر می شویم . نگاه کنید ، اگر بخواهم از پایین تر شروع کنم می توانم از اینجا بگویم . اگر شما بخواهید چیزی را حرکت بدهید ، از سرعت صفر شروع می کند ، با نیرویی که به آن وارد می نماییم ، با یک تغییر سرعتی ، سرعت افزایش پیدا می کند و به سرعتی که مد نظر شما می باشد می رسد . مقداری که می خواهد حرکت صورت بگیرد را باید همیشه در نظر داشته باشید . اگر بخواهید به نقطه ای خاص برسد باید بدانید از کجا باید شروع به کند کردن سرعت بنماید . و در نمهایت کند کردن مسیر باید با رسیدن به نقطه نهایی که مد نظر هست باید توام به آن توجه شود . و در نهایت به یک نقظه ختم بشود . یعنی از لحظه شروع تا آخر باید لحظه به لحظه حرکت ، سرعت و پوزیشن باید بصورت مدام طبق فرمولها و محاسبات چک بشوند . و اینگونه نیست که بدون توجه به اینکه بدانید انتهای مسیر شما کجاست شروع کنید به سرعت گرفتن و بدون توجه به اینکه سقف سرعت شما چی می باشد سرعت بگیرید و بدون توجه به شتاب ، این تغییرات را انجام بدهید و بدون اینکه بدونید کجا می خواهید توقف کنید از هرجا که بخواهید سرعت را کم کنید . همه ایتها باید طبق محاسبه انجام بشود و اینها محاسبات حرکت و مکانیک می باشند و اینها را شما نه در الکترونیک می بینید و نه در نرم افزار نویسی و نه در هیچ رشته دیگری الا مکانیک . اینها بیس حرکت ، بیس استاتیک ، سینماتیک و دینامیک می باشد . پس دید اولیه این است که بیاییم فرمولهایی که در دینامیک ، استاتیک و کلا در مکانیک وجود دارد را بشناسید و دونه دونه از آنها استفاده کنید . ما در بحثهای دبیرستانی حتی فرمولهای مستقل از زمان داشتیم ، فرمولهای وابسته به زمان داشتیم ، تک تک آنها در این پروفیل ها استفاده می شود . یعنی به عبارتی قبل از اینکه حرکتی انجام بدهید باید آنرا سیموله نمایید . و حرکت را فرمول بندی بکنید . اگر تمام حالتهایی که ممکن است اتفاق بیافتد را انجام دادید مثل توقف های ناگهانی ، تغییر مسیرها ، تغییر سرعتها ، افزایش سرعتها ، کاهش ها ، همه این کارها را اگر فرموله کردید تازه به مرحله دوم می رسید که بتوانید این فرمولها را برنامه نمایید . یعنی نرم افزاری بتواند این فرمولها را تحلیل بکند و این مفاهیم را بتوانید وارد برنامه بنمایید . آن موقع تازه نکته سوم پیش می آید که خوب این فرمولها داخل نرم افزار در نهایت باید چی بشوند ؟ به چه چیزی باید تبدیل بشوند . آن زمان باید به فکر بیافتیم که چطوری آنها را تبدیل به پالس نمایید . مفهوم دینامیک ، مفهوم مکانیک که یک مفهوم بیرونی هست را باید تبدیل به یک مفهوم انتزاعی مثل پالس بنماییم . چیزی که شاید در دید اول کسی هیچ لمسی از آن نداشته باشد ، هیچ حسی از آن نداشته باشد . دردسر دوم تازه اینجا شروع می شود ، چگونه اینها به پالس تبدیل شود . بعد عکس العمل های سیستم در یک نرم افزار ، ارتباط با اپراتور ، تمام این داستانها را سازنده باید در نرم افزار با آنها سر و کله بزند و با آنها برخورد کند . نهایت قضیه اگر در نرم افزار هم این کار صورت گرفت و به تمام فرمانها و تمام عکس العمل های اپراتور و حتی نقشه خوانی ها پاسخ داده شد ، از کامپیوتر که خارج بشویم باید آنرا وارد یک سخت افزار نماییم . خود آن سخت افزار باید در یک محیط صنعتی کار کند ، به فیدبک ها بصورت صنعتی پاسخ بدهد ، ارتباط آن با سنسورها ، سوئیچ ها استاندارد برقرار شود ، باید نسبت به نویزها ، نسبت به ایمپالسها ، نسبت به الکتریسته ساکن مقاوم باشد . باید در شرایطی کار کند که شرایط دمایی بعضی وقتها بالا می باشد . تمام این دردسرها برای طراحی الکترونیک می باشد که اگر آن هم درست انجام شود دردسر آخر دردسر تست کردن سیستم می باشد . دیباگ کردن آن . حالا شما همه اینها را کنار هم دارید و باید در محیط های صنعتی مواردی را که پیش بینی نکرده بودید و پیش آمده زمان زیادی را صرف کنید و سیستم را در واقع به آن محصولی نزدیک نمایید که یک محصول صنعتی بدست بیاید . کاری که شاید اگر ما بخواهیم زمانبندی آنرا در نظر بگیریم ، کاری که شاید 6 ماه طراحی مکانیک آن ، نرم افزار آن و الکترونیک آن زمان ببرد ، می توانم بگویم 12 ماه تست ها و دیباگ کردن آن زمان می برد . چیزی حدود دو برابر آن .
vریاضیات در کنترلر
خوب بازهم شما خیلی کلی گفتید و من دوباره برمی گردم از اول . ما می خواهیم بگونه ای باشد که کسانیکه این مطلب را می خوانند بتوانند به نتایج خوبی برسند . یک پله پایین تر برویم و با مسیر حرکت شروع کنیم . شاید قبل از مکانیک در کنترلر ریاضیات اولویت داشته باشد . سالیان سال است که در ریاضیات حرکت بحث ها داشته ایم . فرض کنید یک اپراتور یک مسیر حرکتی را در یک نرم افزار مثلا اتوکد ترسیم کند و دستگاه CNC باید این مسیر را ببرد ، حک کند و یا هر اتفاقی که منظور اپراتور باشد . این منحنی که بصورت 3 بعدی و با توجه به زوایای برش به 4 و یا 5 محور می رسد ، چگونه این مسیر برای دستگاه قابل درک و فهم است . چون یک اپراتور ممکن است مسیر را با آرک کشیده باشد و اپراتور دیگری آنرا با اسپیلاین محاسبات ریاضی که برای این مفهوم وجود دارد چیست ؟ فکر کنم بیس اولیه این باشد . مسیر که تشخیص داده شد می رویم به سینماتیک حرکت و همچنین دینامیک حرکت و تا آخر . در خصوص محاسبات ریاضی مسیر بفرمایید ؟ خوب ببینید وقتی که طراحی یک نقشه آماده می شود ، این نقشه صرفا یک سری موقعیت ها و ابعاد و اندازه ها را شامل می شود . هیچ دیدی از مکانیک دستگاه در این نقشه وجود ندارد . نقشه می گوید از این نقطه به آن نقطه ، از این نقطه به آن نقطه ، یک خط ، یک کمان و الی آخر و این چیطی نیست که بتوان از آن حرکتی را گرفت . این باید تجزیه و تحلیل شود به این صورت که مثلا خطوط بیس حرکت هستند . کمان ها ، یا اسپیلاین ها و یا کروها ، آرک ها چیزهایی هستند که معمولا به خطوط تجزیه می شوند . خطوط خیلی ریزی که تا 99.99 درصد آن کمان را بتواند پوشش بدهد . یعنی شما هرچی داشته باشید تبدیل به خط می گردد ؟ همه چیز می شود مثلا بیان کنید که اسپیلاین چگونه به خط ریز تبدیل می شود ؟ ما با محاسبات ریاضی این کار را انجام می دهیم . اسپیلاین ها یک فرمولی دارند . ما این فرمول را تجزیه می کنیم به استپ های خیلی ریز . یعنی وقتی که قرار است ترسیم بشود ، بصورت استپ استپ ترسیم می شود . منتهی محاسبه می کنیم که این تکه هاییکه تقسیم نمودیم با آن کرو ( ) آیا همپوشانی دارد یا ندارد . یعنی می تواند جایگزین آن کرو ( ) بشود یا نه . چون ممکن است شما یک کمان را با 10 تا خط شبیه سازی بکنید ، ممکن است با 1000 تا خط شبیه سازی بکنید . مشخص است که 1000 تا خط بهتر است . منتهی باید سقفی برای آن در نظر بگیریم . ما آمدیم طبق محاسبات ریاضی بحثی را به اسم خطای همپوشانی در نظر گرفتیم . چیزی که وجود دارد و رایج است . و عدد خطا را یک صدم درصد درنظر گرفتیم یعنی همپوشانی در حد 99.99صدم درصد یعنی یک پیز کاملا ایده آل. با این هم پوشانی کمان را به استپ های خیلی ریز تبدیل می کنیم و تجزیه اش می کنیم به یک تعداد زیادی خط . بعد از این قضیه محصول ما یک تعداد خیلی زیادی خط می باشد که معادل آن طراحی اولیه می باشد . حالا این خط ها در واقع حرکت از یک نقطه به یک نقطه در نظر گرفته می شوند . قبل از اینکه وارد مرحله بعدی بشویم فکر کنم ما باید اطلاعات زیادی در خصوص اصول نرم افزارهایی نظیر اتوکد ، کرل ، آرت کم و نرم افزارهای Gکد دار داشته باشیم . مثلا اگر شخصی برنامه DXF از کرل بیاورد و یا از اتوکد آنرا بیاورد و یا اکسپورت گرفته از سالید ورک و یا آرت کم و ... باشد و یا DWG بیاورد و یا Gکد هایی نظیر فانوک ، هایدن هاین ، فاگور ، زیمنس و یا هرکنترلر دیگری که در کنترلر شما تعریف شده بیاورد ، ما ابتدا باید مفهوم کلیه المانهای آنها نظیر خط ، دایره ، بیضی ، اسپیلاین و ... را در تمام این نرم افزارها بدانیم و محاسبات ریاضی داخل این نرم افزارها را تشخیص دهیم تا بتوانیم انواع منحنی ها در این نرم افزارها را شکسته شکسته نماییم و به خطوط ریز تبدیل نماییم . پس یک لایه پایین تر دانستن روش ایجاد انواع خطوط در این نرم افزارها می باشد ، درست است ؟ دقیقا ، همانطور که فرمودید ما در واقع بستر اولیه کارمان ، حتی قبل از اینکه وارد مبحث مکانیک بشویم ، این است که بیایم بصورت محاسبات عددی ، با همان روال و با همان فرمولها بیاییم و یک سری از مسیرها را شبیه سازی بکنیم . چونکه به خودی خود ، کروها و کمانها چیزهای نیستند که ما بتوانیم در فرمولهای مکانیک به راحتی آنها را پیاده بکنیم . بعضی از فرمولهای مکانیکی ما درجه سه هستند و بعضی از آنها نمایی هستند و پیچیدگی های خودشان را دارند . حالا اگر ما بیاییم و یک سری دیگر از فرمولهای پیچیده ریاضی را هم با اینها ترکیب کنیم عملا محصول قضیه ، تبدیل به فرمولهایی می شود که تجزیه و تحلیل آن بطور مکانیکی یا غیر ممکن است یا به قدری سخت است که اصلا برنامه کردن آن غیر ممکن می شود . بخصوص اگر بخواهیم به قضیه جامع نگاه بکنیم که ما هر کمان و یا هر مدل فرمول ریاضی را که وارد سیستم می شود قابل تجزیه و تحلیل بشود ، در آن صورت فرموله کردن آنها و تجزیه و ترکیب کردن آنها غیر ممکن است پس لازم است که اینها تجزیه بشوند به المانهای ساده ای مثل خط که خب حرکت خط را براحتی می توان در مکانیک ترکیب کرد تا خط کمانی،کمان که یک حرکت منحنی شکلی را ایجاد میکند منتهی اصطلاحاً ما میگوییم این قضیه را کوانتری کردیم به اصطلاح تجزیه کردیم به المانهای خیلی ریز یعنی همان کاری که در انتگرال گیری انجام میدهیم اگر انتگرال گیری را یک مسیری بخواهیم در نظر بگیریم مفهومش این است که مسیری را تجزیه کردیم به المان های ریزی که dx,dtدر نظر میگیریم همین است در واقع ما همین را در سیستم پیاده کردیم یعنی آمدیم یک کلان را انتگرالی از تکه های خیلی ریز خطی در نظر گرفتیم در واقع همان مفهوم انتگرال گیری را انجام دادیم پس به اصطلاح اولیه کار همانطوری که شما فرمودید بستر ریاضی را در آن وشناسه بیس همه کمانها و همه منحنی هاست که نرم افزار ها معمولا آن را ایجاد میکنند و اینکه بتوان آن را تجزیه کرد که اتوکد از یک سری فرمولها استفاده می کند و نرم افزاری مثل آرتکم یه سری فرمول و یک سبک کاری داشته باشد ودر لایه اول کار باید بتوانیم تمام آنها را تجزیه و تحلیل کرد و آن را تبدیل کنیم به تکه های کوچک خط مثل پوزیشن تقسیم میکنیم حالا خط ها شکل گرفته و پیاده شده و حال ما باید ارتباط آنها را با بحث دینامیک پیاده کنیم یعنی هر خط در مکانیک مفهومش حرکت از نقطه ای به نقطه ی دیگراست نکته اساسی که اینجا دردسر ایجاد میکند این است که مثلا یک کمان که تجزیه شد به تعدادی خط هر کدامشان یک حرکت مستقلی به حساب نمی آیند یعنی اینطور نیستند که از یک پاره خط شروع کنند به حرکت کردن انتهای خط بایستی و بعد پاره خط بعدی حرکت کند و بالطبع پاره خط بعدی اینها در واقع یک منحنی یکنواختی هستند پس باید در محورها حرکت یکنواختی را ایجاد کنیم مفهومش این است که حرکت از نقطه به نقطه ای دیگر مستلزم دانستن نقاط قبلی و تعداد زیادی از نقاط بعدتر است یعنی شما وقتی میخواهید پروفیلی را تشکیل بدهید باید بدونید قبل چه حرکاتی انجام داده ای وتا خیلی بعدتر چه حرکاتی باید ایجاد بکنید ممکنه شما خیلی جلوتر نیاز داشته باشی توقف کنی و از هزاران خط قبل تر مجبور بشی به کم کردن سرعت تا بتونی به اونجایی که میخواهی برسی در پروفیل حرکت بعضی اوقات مجبوری تا صدها پیچ بعدتر یا صدها پیچ قبل تر پوزیشن را ببینی تا بتونه حرکت درستی را انجام بدهد .
ادامه مطالب در صفحه بعد
در صورت داشتن سوال تخصصی اینجا را کلیک نمایید در کمتر از 48 ساعت پاسخ می دهیم تلفن پاسخگو : 55448574 - 021 همراه : 09122277199 تلگرام : گروه سی ان سی کاران آخرین پاسخ های ارائه شده به سوالات دوستان ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
|
گروه صنعتی سی ان سی کاران . www.cnckaran.com shokhmgar@gmail.com همراه: 09122277199 شخم گر تلگرام : گروه سی ان سی کاران |
لیست مطالب در بخش تکنیکهای ساخت CNC |
|||||||||
آمار سایت |
ارتباط با ما |
فعالیتها |
گروه صنعتی سی ان سی کاران |
همراه : پرقوه ماشین آلات چوب 09028532966 منصوری ماشین آلات 09196240385 چراتی ماشین آلات سنگ 09194829553 یوسفی مدیریت فروش 09196341876 احمد شخم گر مدیریت 09122277199 تلگرام: گروه سی ان سی کاران ایمیل : shokhmgar@gmail.com وب : www.cnckaran.com |
حوزه فعاليت ساخت : سي ان سي هاي
چوب سه محور در سايزهاي كوچك ، متوسط و بزرگ |
درباره ما تماس با ما قطعات سی ان سی ماشین آلات سی ان سی روش ساخت سی ان سی فروش تکنولوژی ساخت
|